یا بقیه الله..
داغِ شهریورِ بی تو به دلم مانده هنوز
کاش با″مِهر″تومُهری بخورد پاییزم....
پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت.........تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط.................یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
چونکه دانست آنجهان من گیرمیدادم به خلق.....گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد............اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی.......................دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من...............حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب...........حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
داشتم با حرص می لیسیدم از جوی عسل............حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
خواستم واردشوم درحلقه اصحاب کهف........سگ پرید از قسمتِ پا استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم...........گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما..........لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین.........وقتِ عشق و حال ، حالِ بندگانم را گرفت...!
روز محشر که هیچکس جز حق
بر دل و دین گواه و ناظر نیست
مدّعی ام که مذهبم غیر از
قالَ صادق و قالَ باقر نیست
شکست های ما از اینجا شروع میشود که میخواهیم در یک برخورد
و در یک روز،تمام خلق را بسازیم
در حالیکه در تاریخ میبینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجه ای نگرفتند،
ولی مأیوس هم نشدند.
حال چه شده که ما مأیوس میشویم و صدمه میخوریم؟!
این نصیحتی است که یعقوب به فرزندانش میکند:
لا تیأسوا من رَوح الله
از روح خدا و نیرویی که خدا برایتان میفرستد،مأیوس نشوید.
کتاب حرکت،صفحهء ۵۹
يك گياه كوچك را نگاه كن، كه چطور از زير خاكها و سنگها سر بيرون مىآورد
و حتّى آسفالتها و سيمانها را مىشكند و سر بلند مىنمايد.
اگر تو به اندازه اين گياه كوچك، ريشه داشته باشى، از زير خاك و سنگ
و از زير عادت و غريزه و از زير حرفها و هوسها سر بيرون مىآورى و سربلند مىشوى.
نامه هاى بلوغ، ص162.
حاج اسماعیل دولابی میفرمود:
اهل بیت(علیهم السلام) آرزو دارند که ما◀باادب▶باشیم
و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر یک خورده باحیا و باادب باشیم،
ائمه خدا را درون ما می بینند.
می بینی که بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟
ائمه چطور؟
انسان این همه وسایل پیشرفته ساخته؛ تلفن، کامپیوتر، هواپیما.
انسان همه این ها را می سازد ولی خودش را نمی سازد؛
همه این ها را می سازد ولی خودش را می بازد.
پیچ و مهره این همه وسیله را محکم می کند و آنقدر
دقیق و میزان می بندد، اما پیچ و مهره خودش،
پیچ و مهره ایمانش شل است؛ تق و لق می شود و می شکند..
می گفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.»
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان می گویید؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم.»
ایشان گفت: «یک سوال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟»
گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و...»
آقا پرسید: «آیا داد هم می زنی؟» گفتم: «بله آقا»
گفت: «می شود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.»
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم می گفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: «آهان بگو من دین ندارم! یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت،
خجالت می کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله،
من شهادت می دهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت می کشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت، داد بزنی: خیار یه قرون؟
شهید سید مجتبی نواب صفوی
گوشه ی باب المرادم گوشه ی باب الجواد
من به طوس از کاظمینش رفت و آمد میکنم،،،
امشب شب شعرو سرور حیدری هاست امشب شب ناهیدها و مشتری هاست
نحن بریٌ مِن شب عشاق غربی امشب ولنتاین تمام مذهبی هاست!
روزی جوانی از پیری نصیحت خواست...پیر گفت: ای جوان...!!
قرآن بخوان قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!!
پنماز بخوان، قبل از آنکه برایت نمازبخوانند!!
از تجربه دیگران استفاده کن، قبل از آنکه تجربه دیگران شوی!!
با شخصی تصادف کردم تا ایستادیم از ماشین پیاده شد و شروع به فحاشی
و بیان کلمات رکیک بمن کرد افراد اطراف من را شناختند و گفتند عه اقا خودتان
را معرفی کنید چرا می گذارید بگوید!؟ گفتم بگذارید ظاهرا او دارد خودش را
معرفی می کند, بگذارید معرفی اش تمام که شد من خودم را معرفی می کنم,
مرد خجالت زده و عصبانی سکوت کرد...
وقتي کسي تورا مي رنجاند..
ناراحت نشو!!!
چون اين قانون طبيعت است!!!
که درختي که شيرين ترين ميوه ها را دارد
بيشترين سنگ ها را می خورد....
پیغمبر خدا ،قاتل حمزه سیدالشهدا را بخشید..
اما از او خواست جلوی چشم پیامبر نباشد تا حضرت به یاد عمو و...خود نیفتد
دیدن بعضی آدم ها درد دارد،مخصوصا هرروز..
یا امام زمان..نکند مارا.....