سحر سیزردهم
سحر سیزدهم طعم عسل میگیرم
پسر شاه کرم را به بغل میگیرم
یکی از نزدیکان عارف بزرگ آیت الله بهاء الدینی نقل می کند که
شخصی با ادبیات لاتی نزد ایشان آمد و طلب استخاره کرد.
آقا هم با روی باز و خوش اخلاقی استقبال نموده و بعد قران را باز کرده
و بلافاصله گفتند: خیلی خوب است، می خواهی ازدواج کنی؟
ازدواج خیلی خوب است! آن فرد لات هم که خوشحالی و تعجب -
از اینکه چطور آقا متوجه مقصود او شده بود-
در چشمانش موج می زد تشکر کرد و رفت.
می گوید به آقای بهاء الدینی گفتم آقا من به معارف و دانایی شما
ایمان دارم و نمی دانم از کجا فهمیدید این شخص قصد ازدواج دارد
ولی می دانم او دزد محل است! یا این استخاره شما یک دختر را بدبخت کردید!
آقا فرمودند ازدواج خوب است، این آیه آمده:
«الخبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ...»
نگران نباش، طرف مقابل (دختر) هم دزد است!
فی البداهه...
اندکی چمران و همت کن مرا...
مثل مشگینی و بهجت کن مرا..
.....
تا "علمدار" و "دوانی" ات شوم
یاور مازندرانی ات شوم.........
نه اینکه صبح جمعه فقط صبح زود بیدارند..
که کار منتظرانت همیشه بیداریست..
شبیه خنده ی تلخ رقیب ها شده ایم
به جای سیب، اسیر دو سیب ها شده ایم
صدای هق هق آن گریه های زیبا کو؟
گرفت طعم مناجات طعم تنباکو
برای خواندن بعضی دعای معروفه
زیادفرق ندارند کافه یا کوفه!
میان معرکه امن یجیب هم خوب است
حرم پس از دوسه ساعت دوسیب هم خوب است
ظهور می کند آری صداکنید حتما!
میان کام گرفتن دعاکنید حتما!
کنایه بود ولی روضه خوان مواظب باش
آهای هیئتی ِنوجوان مواظب باش
باب اسفنجی=هوس
اختاپوس=خشم
خرچنگ =حرص و طمع
حلزون=شکم پرستی
پلانگتون=حسادت
پاتریک=تنبلی
سنجاب=تکبر و خودشیفتگی
ماندگارترین دوست ِ تو........
کسی است که تو را به خاطر خودت بخواهد.....
بی آنکه به تو نیاز داشته باشد..
ابوحمزه ثمالی
به تعظیم مردم این
زمانه اعتماد نکن!
تعظیم آنان
همانند خم شدن دو
سر کمان است
یک روز حوالی ظهر ماه مبارک رمضان، آقا دستور فرمودند که آماده شوید
تا برویم بیرون گفتیم کجا؟ گفتند: همین حوالی و کیلومتر را تنظیم کنید
تا از حد ترخص خارج شویم. گفتیم خارج شویم؟ آقا مگر روزه …
آقا گفتند حالا برویم.
دختر خانمشون را هم آورده بودند و یک بقچه کوچک، از حد ترخص خارج شدیم.
آقا گفتند یک جایی همین کنارها نگه دارید و ما کنار جاده ایستادیم. چند قدم
آن طرفتر آقا و دختر کوچکشان بقچهشان را باز کردند و سفره ای پهن کردند
و ما همچنان متعجب، دیدم که آقا شروع به افطار روزهشان نمودند و فرزندشان
نیز همچنین روزه را در وسط روز افطار کردند !!!
ما کنجکاوانه دلیل این رفتار را پرسیدیم و آقا گفتند ایشان سال اولشان است
که روزه میگیرند (۹ سالهاند) و سحری نخورده و گرسنه هم بودند و ما هم
برای اینکه اولا نسبت به دین بدبین نشوند و ثانیاً با افطار گناهآلود روزه خود را
باز نکنند، او را از شهر خارج کردیم که تکلیف از او ساقط شود
و گناهی هم مرتکب نشده باشد.
دوستان....ما انسانیم .......نه شتر.......
پس ب اندازه سیر شدن بخورین ....نه بیشتر برای ذخیره کردن غذا
لذتهای بهشتی
مثل دیدن و خوردن
هلو نیست
که از آن سیر شویم
لذتهای بهشت
از جنس لذت محبت مادر،
از جنس لذت دانستن،
از جنس داشتن خداست
حال دل خویش را کمی بهتر کن ..... ماه رمضان و بندگی یعنی این .......
ماه رمضان، به نان و خرما سر کن
با غربت سفرههای خالی بنشین
افطار و سحر، به شیوه حیدر
آیینگی و پرندگی، یعنی این
افطار و سحر کلاس آدمسازی است
برنامه و سبک زندگی، یعنی