پیری آن نیست!
پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید
هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است!
"تقدیم به همه خوبان"
بازهم خواب ریاضی دیده ام
خواب خط های موازی دیده ام
بازهم درخواب گردش میکنم
یاد زنگ خوب ورزش میکنم..
یاد آن شوت و دریبل منحنی
یاد تاکتیک دفاع آهنی..
یاد سوباسا و تارو، کاکرو
خاطرات کودکی، لطفاً نرو....
زنگ آخر، نقشه زشت فرار
صبح فردا ناظم و ترکه انار..
زنگ تفریح ، ساندویچ و بستنی
روی نیمکت، جمله "عشق منی" ..!
میثم جلالی
یا رب! بیا و نذر علی(ع) را قبول کن
زهرا(س) شفا بگیرد و حیدر فدا شود
چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟
فيض هم صحبتی يار به مـا هم بدهند؟
آن قدر بر در اين خانه گـدا می مانيم
لقب نوكـــر دربـار به مـــا هم بدهند
از ما چه توقعی که پیکار کنیم؟
یا در ره وصلت طلب خار کنیم..؟
تنها بلدیم بهر تعجیل ظهور
سایتی بزنیم یا که بنر کار کنیم!!!
دوش دیدم که در خیابانی..
برنوشته است پشت نیسانی:
گشت معلوم عاقبت بر من..
جور «محمود»، به ز مهر «حسن»!
عاشق آنسٺ،که فڪرش همہ خدمٺ باشد
صبح ها در عطش عرض ارادٺ باشد
بهتر از حضرٺ ارباب ندیدم شاهے
ڪه چنین باخبر ازحال رعیٺ باشد..!
ما چرا یکی نمیشویم هرگز؟
شاید این قضیه یک "راز" است
یک نفر هم به فکر این دل نیست
حس و حالم شبیه " اهواز" است!
میثم جلالی