حکایت بعضی..
با شخصی تصادف کردم تا ایستادیم از ماشین پیاده شد و شروع به فحاشی
و بیان کلمات رکیک بمن کرد افراد اطراف من را شناختند و گفتند عه اقا
خودتان را معرفی کنید چرا می گذارید بگوید!؟ گفتم بگذارید ظاهرا او دارد
خودش را معرفی می کند, بگذارید معرفی اش تمام که شد من خودم را
معرفی می کنم, مرد خجالت زده و عصبانی سکوت کرد...
نظرات شما عزیزان: