من هم شوم یکی ز همین خوشبحالها
ذهنم پر است چون حرمت از مثالها
از باید و نباید و از احتمالها
آقا قبول میکُندَم یا نه؟ میروم
بس که برآمدهست از آقا محالها
مانند کورها به شما تکیه کردهام
من با اشاره حرف زدم مثل لالها
وقتی خیالها همه در بَندِ مشهداند
باید نماز خواند به پشت خیالها
زائر بهشت میرود از روضهٔ رضا
حتی کسی که برده دلش را مدالها
گفتند خوبوبد همه در هم خریدنیاست
خود را فکندهام به دِلِ قیل و قالها
گفتمکه خوشبهحالِ حرم رفتهها و کاش
من هم شوم یکی ز همین خوشبحالها
نظرات شما عزیزان: