شهید مدنی با اشاره به ماجرای »یوسف و زلیخا« در قرآن حکیم
به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان
مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی
داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف
همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان!
سپس آیت الله مدنی با گریه دردناک پشت تریبون ادامه دادند:
»آقایان! نکند در محشر و قیامت، محمدرضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید
دیدید شما هم وقتی به دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید
و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, |
در مجلس امام حسین حرف پول وسط آمد؛ گفت کلاهمم آن سمت بیفتد برنمیگردم
شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و خودنمایی نبود؛ برای خدا کار میکرد؛
نیتاش برای اهل بیت بود. یک بار به او گفته بودند
«این کلید ماشین و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت
جلسات هفتگی ما بشوی». به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود.
گفته بود:«چون در مجلس امام حسین حرف پول وسط آوردند
دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمیگردم».
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 8 مرداد 1395برچسب:, |
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
.....................
بی تو ای یوسف زهرا زهمه سیر شدم
از غم هجر تو یک عمر زمینگیر شدم
یَمن و سوریه و شام و عراق از یکسو
حال ماتم زدهٔ شیعهٔ کشمیر شدم
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 29 تير 1395برچسب:, |
فی البداهه...
اندکی چمران و همت کن مرا...
مثل مشگینی و بهجت کن مرا..
.....
تا "علمدار" و "دوانی" ات شوم
یاور مازندرانی ات شوم.........
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, |
بر سنگ مزار همه کس نام نویسند
من گمشده ی عشق توام نام ندارم...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در یک شنبه 16 خرداد 1395برچسب:, |
در این صدا و هیاهو که عاشقی ننگ است
در این فضا که شهادت وسیله جنگ است
دلــم برای " مُـدّرس " درون این مجــلس
دلــــم برای صدای " دیالمه " تنگ است...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 14 خرداد 1395برچسب:, |
تو در طلب " راه " .. گمنام شدی و
من در طلب " نام" ... گمراه.....!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 12 خرداد 1395برچسب:, |
یک بیت تقدیم به شهید مدافع حرم سعید کمالی
برادر دوستم آقا مسعود کمالی:
ایکاش شود که خوب و عالی بشوم
مانند مدافع حرم، کمالی بشوم !
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 12 خرداد 1395برچسب:, |
ما مدعیان عشق ، من من بلدیم...........از راه شما ، شعر نوشتن بلدیم
هرچند که برعکس شما تا کردیم........اما ز شما عکس گرفتن بلدیم
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 5 خرداد 1395برچسب:, |
واقعا نمیتونم حالم رو به زبون بیارم..
پرپر شدن عزیزان ساروی و مازندرانی و برادر دوست هیئتی مون شهید سعید کمالی...
برای شادی روحشون صلوات...
گفتن که پریشان نکنم اذهان را.........رویِ جگرم گذاشتم دندان را
ماندم به خدا چگونه خون گریه کنم!......مرثیه ی کربلایِ_خان_طومان را
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 20 ارديبهشت 1395برچسب:, |
سَـربـَنــد بَــسـتَــن یـَعـنـی ...
سَــرَتـــــــ دیـــگـَر
بـَنـد «ایـْن» و «آن» نـَبـاشــَد ...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 18 ارديبهشت 1395برچسب:, |
هرکس براستی خواهان شهادت باشد به مقام آن میرسد ...
حتی اگر به شهادت نرسد!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 10 اسفند 1394برچسب:, |
دوره دوره ی نامهای باقیمانده ایست
که بجای راهشان،
بزرگراهشان ترافیک دارد..
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 25 دی 1394برچسب:, |
کاش مثلِ حسینْ ، فهمیده بودیم
یا
کاشْ حسینِ فهمیده بودیم.......
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در یک شنبه 10 آبان 1394برچسب:, |
من اعتقاد دارم که خدا انسان را به اندازه ی درد و رنجی که در راه او تحمل کرده ،
پاداش می دهد..."شهید چمران"
شهادتت مبارک سردار همدانی....
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, |
می گفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.»
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان می گویید؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم.»
ایشان گفت: «یک سوال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟»
گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و...»
آقا پرسید: «آیا داد هم می زنی؟» گفتم: «بله آقا»
گفت: «می شود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.»
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم می گفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: «آهان بگو من دین ندارم! یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت،
خجالت می کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله،
من شهادت می دهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت می کشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت، داد بزنی: خیار یه قرون؟
شهید سید مجتبی نواب صفوی
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 25 شهريور 1394برچسب:, |
اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوت نفسی که دارند
و آقای رجایی و آقای باهنر در عین حالی که خوب یکیشان رئیسجمهور بود،
یکیشان نخستوزیر بود؛ این طور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد،
آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ
خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش...امام ره
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 5 شهريور 1394برچسب:, |
امام خمینی (ره): ما نیمی از انقلاب را از این شهید داریم.
....
مرد هزار چهره
شهید سیدعلی اندرزگو
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:, |
شهدا را به قلب ها بسپریم.....نه به قبرها...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, |
ماهم شهید میشویم.. اگر شهد دنیا بگذارد..
...........................
ما شهیدیم..شهیدان گناه ما چشیدیم.. همه شهد گناه
راه بستیم و شکستیم دل حجت حق هی گناه.. پشت گناه..پشت گناه..
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, |