فکروذکر

بی وضو وارد نشو....میکده حمام نیست

امضای ایرونی ها


پیچ و مهره خودش

انسان این همه وسایل پیشرفته ساخته؛ تلفن، کامپیوتر، هواپیما.

انسان همه این ها را می سازد ولی خودش را نمی سازد؛

همه این ها را می سازد ولی خودش را می بازد.

 پیچ و مهره این همه وسیله را محکم می کند و آنقدر

دقیق و میزان می بندد، اما پیچ و مهره خودش،

پیچ و مهره ایمانش شل است؛ تق و لق می شود و می شکند..

 


چه ساده


حکایت بعضی ها:


با شخصی تصادف کردم تا ایستادیم از ماشین پیاده شد و شروع به فحاشی

و بیان کلمات رکیک بمن کرد افراد اطراف من را شناختند و گفتند عه اقا خودتان

را معرفی کنید چرا می گذارید بگوید!؟ گفتم بگذارید ظاهرا او دارد خودش را

معرفی می کند, بگذارید معرفی اش تمام که شد من خودم را معرفی می کنم,

مرد خجالت زده و عصبانی سکوت کرد...


کم است..

عقل هست اما کم هست”
بحران..کم عقلی را
جدی بگیـریـم..!

 


در آینده..


موبایل و کتاب


حکایت بعضی..


با شخصی تصادف کردم تا ایستادیم از ماشین پیاده شد و شروع به فحاشی

و بیان کلمات رکیک بمن کرد افراد اطراف من را شناختند و گفتند عه اقا

خودتان را معرفی کنید چرا می گذارید بگوید!؟ گفتم بگذارید ظاهرا او دارد

خودش را معرفی می کند, بگذارید معرفی اش تمام که شد من خودم را

معرفی می کنم, مرد خجالت زده و عصبانی سکوت کرد...

 


پرمصرف ترین کلمات دنیا


بی توجهی ما

این تصاویر را هلند,درمراکز ورزشی وعمومی,قرار داده وازمردم خواسته که

حتما,ازاین حرکتها روزی سه بار,وهربارده دقیقه,همرا باحرفهای

آرامش دهنده یا خواندن شعرانجام دهند, وما حرکاتی را که خداوند,

برای سلامتی, برما واجب کرده,,که زیباتر از آن از اسما الهی

نیز باید استفاده کنیم,,,بی توجهی را پیشه میکنیم..


لااقل مثل حیوانات باشیم..

جناب حاج محمد رضا الطافی نشاط ره می فرمایند:

 برخی از حیوانات را صبح در بیابان ول می کنند، عصر که شد

خودشان بر می گردند خانه ي صاحبشان. 

ما هم که انسانیم لااقل باید مثل این حیوانات باشیم.

 ما که در بیابان ملک خدا ول هستیم، باید هر لحظه بدانیم

که کسی صاحب ماست و باید به سوی او برگردیم.

باید خانه صاحبمان را بلد باشیم، اشتباه نرویم، خانه ي غریبه نرویم..!

 


ماجرای خواندنی لنگه کفش گاندی

گویند روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد

و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد.

در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در

مقابل دیدگان حیرت زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.

 یکی از همسفرانش علت امر را پرسید. گاندی خندید و در جواب گفت:

مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند،

حالا می تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید.


Weblog Themes By Pichak

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

نويسندگان

لينک هاي مفيد

درباره وبلاگ


به وبلاگ ماخوش آمدید... فقط نظر فراموش نشه عزیزان.. مارو هم لینک کنید..

آخرين مطالب