کشور آباد من، گلخانه میخواهد چه کار؟
قصه معلوم است، پس افسانه میخواهد چه کار؟
با حقوق آنچنانی، زندگانی در رفاه،
کارمند و کارگر، یارانه میخواهد چه کار؟
در جهان، بالاترین آمار دزدی مال ماست
خرده دزدی، غیرت مردانه میخواهد چه کار؟
ما به چوب و رخت چوپانی کفایت کرده ایم،
ملت ما، جامه ی شاهانه میخواهد چه کار؟
بس که با اشک یتیمان، خون دلها خورده ایم
خون دل خوردن، لب و پیمانه میخواهد چه کار؟
ما که دل را کنده ایم از زندگانی عاقبت
اینهمه آواره ملت، خانه میخواهد چه کار؟
اختلاس و رشوه خواری، سنتی دیرینه شد
این بساط خودفروشی، چانه میخواهد چه کار؟
هر چه آمد بر سر ما، از خودی ها بوده است
کشور من، دشمن بیگانه میخواهد چه کار؟
طبع شعرم گر چه از جور زمان گل کرده است
این گل آزرده دل، پروانه میخواهد چه کار؟
https://telegram.me/digar_nabayad_khoft دیگرنبایدخفت
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 2 خرداد 1396برچسب:, |
آدمهاٰ برای هَم مثْل یک کِتابند..
وقتی به آخرِش میرسند..
میرن سُراغ یِه کتٰابِ دیگه ؛
یاٰدمون باشه
هَمدیگه رو زود وَرق نَزنیٖم !
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 15 ارديبهشت 1396برچسب:, |
در خانه فریب این همه شیدایی..
در شهر ، دروغ و نفرت و رسوایی..
من بیشتر از همیشه دلتنگ توام..
ای آرزوی قدیمی ام، تنهایی..!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 15 ارديبهشت 1396برچسب:, |
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم..
و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم..
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 15 ارديبهشت 1396برچسب:, |
قلبِ من همچون درختی شد، ولی این را بدان
این که رویش یادگاری مینویسی چوب نیست!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 28 فروردين 1396برچسب:, |
پرسیدم چرا نماز نمیخوانی؟
گفت: برایم دعای هدایت کن..
گفتم: سرِ كار نرو!
گفت: چرا؟
گفتم: برایت دعای روزی میکنم!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 28 فروردين 1396برچسب:, |
دل به مفهوم سیاهی کم کم عادت می کند..
چشم وقتی می شود با مبتذل ها همنشین!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 14 فروردين 1396برچسب:, |
ذهنم پر است چون حرمت از مثالها
از باید و نباید و از احتمالها
آقا قبول میکُندَم یا نه؟ میروم
بس که برآمدهست از آقا محالها
مانند کورها به شما تکیه کردهام
من با اشاره حرف زدم مثل لالها
وقتی خیالها همه در بَندِ مشهداند
باید نماز خواند به پشت خیالها
زائر بهشت میرود از روضهٔ رضا
حتی کسی که برده دلش را مدالها
گفتند خوبوبد همه در هم خریدنیاست
خود را فکندهام به دِلِ قیل و قالها
گفتمکه خوشبهحالِ حرم رفتهها و کاش
من هم شوم یکی ز همین خوشبحالها
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, |
خواستم كه بُغض را خجل كنم
خنده را به گريه متصل كنم
واژه را دوباره مشتعل كنم
خواستم كه با تو دَرد و دل كنم
گريه ام ولى امان نداد...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, |
هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی
چشم بر در بُوَد ودلبر او دیر کند ...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, |
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود? کجا رفت ?چرا بود و چرا نیست?
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, |
پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید
هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 16 اسفند 1395برچسب:, |
خنده هامان الکی! حرف زدن ها…..شکلک!
زندگی نیست که؛ مشغول به بازی شده ایم
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 11 اسفند 1395برچسب:, |
چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟
فيض هم صحبتی يار به مـا هم بدهند؟
آن قدر بر در اين خانه گـدا می مانيم
لقب نوكـــر دربـار به مـــا هم بدهند
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 10 اسفند 1395برچسب:, |
دوش دیدم که در خیابانی..
برنوشته است پشت نیسانی:
گشت معلوم عاقبت بر من..
جور «محمود»، به ز مهر «حسن»!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 10 اسفند 1395برچسب:, |
من همانم که نزد گل به سر دنیا ... حیف
پدرم خواست مهندس بشوم اما ... حیف
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 5 اسفند 1395برچسب:, |
مرگ تو درست از لحظه ای آغاز می شود که
در برابر آنچه مهم است سکوت می کنی....
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در چهار شنبه 4 اسفند 1395برچسب:, |
منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 30 بهمن 1395برچسب:, |
دل ماها که به اندازه ی یک گنجشک است
توی این حال و هوا فیل دلش میگیرد
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 26 بهمن 1395برچسب:, |
گفت: شب چی آقا ؟
عرض کردم شبتون بخیر...
گفت : چیتون بخیر ؟!
گفتم : شب ، آقا شب ؛ شب دیگه !
گفت : تو شب روز داری خیال میکنی همه شب روز دارند ؟!
انسان بیدار که شب روز نداره بزرگوار....
هرجا نور نباشد شب است ، هرجا ایمان نباشد شب است ،
هرجا غفلت و گناه باشد شب است ، هر جا حضور باشد نور است....
گفت : بگو شب شما، فجر صادق
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 26 بهمن 1395برچسب:, |
زندگی تکرار بازی های ما در کودکی ست
پلک برهم می زنی و زود فردا می شود
این تویی طفلی که گم کرده ست راه خانه را
می گریزد؛ هی زمین می افتد و پا می شود
گاه باید چشم بست و مثل یک کودک گریست
چیست چاره؟ لااقل آدم دلش وا می شود
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 16 بهمن 1395برچسب:, |
دارد تمام زندگی ام درد میکند
دارد چکار با خودش این مرد میکند؟
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 14 بهمن 1395برچسب:, |
از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده.....
مثل آن برفی که سوزش میرود پایین شهر......
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 14 بهمن 1395برچسب:, |
همراه بسیار است..اما همدمی نیست..!
مثل تمام غصه ها ، این هم غمی نیست..!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 12 بهمن 1395برچسب:, |
روزگاریست همه تیپ خفن می خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند
خب طبیعی ست که یک روزه به پایان برسد
عشقهایی که سر پیچ خیابان برسد
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 9 بهمن 1395برچسب:, |
یکی سرگرم یار و عشق و حال است
یکی درگیر جمع ملک و مال است
یکی هم بعد عمری کار کردن
تمام فکر او نان حلال است
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 9 بهمن 1395برچسب:, |
سیمرغم و عقاب قبولم نمیکند
عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند!!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 5 بهمن 1395برچسب:, |
همیشه دوست داشتم
ساعت ها در ارتفاعی بالاتر از شهر بایستم
و در انبوه ساختمان ها
دنبال خانه ی کسی بگردم
که دوستش دارم . . .
برای همین کارگر شدم!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در جمعه 1 بهمن 1395برچسب:, |
مرا امیدوار می کنند به بهشت...
این آتش نشانها
وقتی می بینم از میان آتش
کسی را نجات می دهند!!!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در پنج شنبه 30 دی 1395برچسب:, |
شاید نباید او را... نجات میدادم.....
برای او من دهقان خطاکارم.
نه فداکار..!
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در شنبه 25 دی 1395برچسب:, |
این که یک روز مهندس برود در پی شعر.
رمز و رازیست که با حال پریشان دارد ..
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در سه شنبه 21 دی 1395برچسب:, |
غرق رحمت، روانِ هر کس که،
انقلابی و حیدری باشد
هر چه خاک تمامِ یاران است،
باقیِ عمرِ رهبری باشد...
نوشته شده توسط اسیرگمنام... در دو شنبه 20 دی 1395برچسب:, |